کاشیکاری سردر مسجدالرضا(ع) قدمت بنا را نشان میدهد. در میان خانهها و ساختمانهای نوساز محله آب و برق با نماهای جدید و امروزی، سنگهای 10سانتی نمای مسجد با آن کاشیکاری دلنشین و رنگارنگ، تداعیکننده مسجدهای اطراف حرم و بافت قدیمی شهر است، قدمت و هویتی که در این محدوده شهری کمتر دیده میشود. داخل مسجد هم به همان شیوه گذشته آینهکاری شده است و خبری از تزیینات تکراری امروزی نیست.
اینجا همه چیز بوی اصالت دارد و ماندگاری. در کنار مسجد، مغازه نوشتافزاری به همان قدمت دیده میشود، به سبک مغازههای نوشتافزار دهه60 که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آنها دیده میشد و در عین شلوغی و تلمباربودن وسایل روی هم، فروشنده نظم خاصی در چیدمانش داشت. کریم کوچهباغی را در همین مغازه قدیمی پشت دخل پیدا میکنیم. مغازهای که وقف مسجد است و تمام عایدیاش صرف هزینههای همین مسجدی میشود که او 25سال است متولی این وقف پدری است.
خوب موقعی برای گزارش آمدهایم. در میان بوی کاغذ و کتاب اول مهر، حاج کریم آقا یک برگه قابگرفته را با دستخط قدیمی نشان میدهد و میگوید: پدرم کارگر شرکت برق بود، اما خرید و فروش خانه هم میکرد. دستش در کار ملک و زمین بود. وقتی شرکت برق زمینهای این محله را به کارکنانش واگذار کرد، زمین این مسجد و مغازهها را هم خرید و همان موقع هم وقف کرد.
سال55 بود که به 30هزار تومان زمین مغازه و مسجد را گرفت و بعد هم با فروش خانهمان که همین ملک کناری است، پول ساختوسازش را جور کرد. زیربنای مسجد 311متر است و چهاردهنه مغازه هم با متراژ 50متر در اختیار اوقاف است، یعنی اجارهها را اوقاف میگیرد و به متولی میدهد تا هزینههای مسجد تأمین شود. پدرم همینطور ذرهذره با کمک همسایهها و هیئت امنا مسجد را ساخت. آنزمان مسجدالرضا(ع) تنها مسجد این محل بود و همه اهالی از دور و نزدیک به اینجا میآمدند.
با گفتن این جمله دوباره همان دستنوشته قابگرفته را به من نشان میدهد و میگوید: طبق وقفنامه به عنوان پسر ارشد، متولی مسجد هستم. از سربازی که برگشتم، کار را شروع کردم. متولی مسجدبودن سخت است. باید حواست به خیلی چیزها باشد، اما من به اینکار علاقه دارم، بهویژه که وصیت پدرم است و با عشق این زمین را وقف کرده است. پسر عمویی دارم به اسم رحیم که از کودکی با هم بزرگ شدهایم، داماد خانوادهمان هم هست و همیشه در کارهای مسجد کمک میکند.
از پشت دخل بلند میشود، مغازه را به همسایهها میسپرد و با هم میرویم داخل مسجد. همان ابتدا کتیبهای را که با کاشیکاری قدیمی در راهرو مسجد نقش بسته است نشانم میدهد و میگوید: هیئتامنایی داشتیم از قدیمیها که خداخیرشان بدهد خیلی همراه بودند، بیشترشان فوت شدهاند.
اسامی روی کتیبه را میخواند و ادامه میدهد: سید احمد مهیمنی، محمدحسین کریمی، محمدعلی غفاریان، علیاکبر صاحبی، سید جلال فیضی و حسین صفار هیئت امنایی بودند که از جان و دل پدرم را همراهی کردند تا این مسجد ساخته شود. شاید واقف اصلی حاجی کوچهباغی باشد اما همت این همسایهها کمتر از وقف نبود.
هیئت امنایی بودند که از جان و دل پدرم را همراهی کردند تا این مسجد ساخته شود؛ شاید واقف اصلی حاجی کوچهباغی باشد اما همت این همسایهها کمتر از وقف نبود
امام جماعتی هم داشتیم به نام حاج مرتضی مهامی که 42سال نماز این مسجد، صبح و ظهر و شب با او بود، استاد حوزه علمیه بود و بیچشمداشت، هم نماز را میخواند و هم برای کارهای مسجد واسطه خیر میشد. از فعالان انقلاب بود و ما جوانترها را هم به میدان انقلاب میکشاند. پای خیلی از بزرگان دین و انقلاب در این مسجد گذاشته شده است.
حاجی کوچهباغی غیر از مسجدی که نزدیک به 50سال است خانه دوم اهالی محله است، باقیاتالصالحات دیگری هم به جا گذاشته است. غیر از کریم آقا که متولی مسجد است، شش دختر و چهار پسر دیگر هم دارد که سه تا از پسرها جانباز هستند. یکی از آنها خادم همین مسجد است و بقیه هم از این موقوفه که ارث معنوی پدرشان است، بهخوبی مراقبت میکنند.
ساخت مسجد الرضا(ع) گره خورده بود به روزهای انقلاب اسلامی و بعد از آن هم جنگ تحمیلی آغاز شد. کریم آقا درباره پدرش میگوید: در اوایل جنگ، پدرم فرمانده بسیج مسجد بود. یادم میآید به دنبال خطاطی بودیم تا برای اعزام رزمندهها به جبهه پردهنویسی کنیم. بهسبب اینکه خطاط پیدا نشد، پدرم خودش قلم بر دست گرفت و شروع کرد به نوشتن پرده.خیلی خالصانه کار میکرد، آرامش خاصی داشت که برای همه ما لذتبخش بود. بعدها پدرم پردهنویسی و دیوارنویسی را بهطور کامل آموخت و برای مساجد دیگر هم اینکار را انجام میداد.
متولی مسجدالرضا(ع) درباره پیشینه مسجد میگوید: مسجد در طول حیاتش چندین بار بازسازی شده است. یکبار در سال 65 و همزمان با جنگ تحمیلی، برخی خانوادههای شهدا جمع شدند و با اهدای مبلغی مرمت مسجد را انجام دادند. یکبار دیگر هم در اوایل دهه 80 بود که مسجد به مرور زمان فرسوده شده بود و تصمیم به بازسازی آن گرفتیم. بازهم مردم آستین همت بالا زدند و برای مرمت مسجد با ما همراه شدند. اینطور کارها زمین نمیماند و خداراشکر به سرانجام رسید. پدرم با دیدن نمازگزاران کلی کیف میکرد و لذت میبرد، این توفیق الهی است که نصیب بعضیها میشود.
مسجد بر محور چند پایگاه و کانون میچرخد که هرکدام متولی و مسئولی دارند، اما همه درکنار هم هستند و همدلی مسجدیها پایگاهها را پرقوت میچرخاند، از پایگاه بسیج خواهران و برادران تا پایگاه مشاور خانواده، خیریه و ستاد ازدواج آسان.
کریم آقا میگوید: بعد از کمرنگ شدن همهگیری کرونا بیشتر فعالیتهای مسجد به سمت فعالیتهای خیریه پیش رفته است، از تهیه بستههای معیشتی گرفته تا شناسایی خانوادههای کمبضاعت و فراهم کردن جهیزیه و سیسمونی. البته فعالیتهای هنری و مذهبی هم کم نداریم، برگزاری کلاسهای قرآنی مانند قرائت و حفظ قرآن، تفسیر، روخوانی و احکام، کلاسهای هنری مانند آشپزی، تدریس مشاغل خانگی، کلاسهای ورزشی و... از دیگر برنامههای مسجدالرضا(ع) در محله آب و برق است.